تو جاده یه تصادف شده بود ... همه جمع شده بودن ... منم برای اینکه صحنه رو از نزدیک ببینم ازون ور داد زدم گفتم : برید کنار برید کنار من پدرشم... وقتی که رسیدم دیدم اونی که تو خیابون افتاده الاغــه!! :|
تو جاده یه تصادف شده بود ... همه جمع شده بودن ... منم برای اینکه صحنه رو از نزدیک ببینم ازون ور داد زدم گفتم : برید کنار برید کنار من پدرشم... وقتی که رسیدم دیدم اونی که تو خیابون افتاده الاغــه!! :|
چه فرقی دارد ،
پُشت میله ها باشی ؛
یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن ،
وقتی که آرزوهایت ،
در حبس باشند !